جوادآقا شکر قاچاق مىفروشد!
وظیفهى مردم دو چیز است؛
اول: قبل از تحقیق قضاوت نکردن و منتظر روشن شدن بودن. وقتى که دربارهى فلان مسأله راجع به امور سیاست اطلاع ندارید، کسى را هم پیدا نکردید دم دستتان که بیاید بایستد اینجا و جواب بدهد، یا نامه نوشتید و جواب نگرفتید، از روى حدس و گمان قضاوت نکنید. و سؤال کنید تا روشن بشود.
دوم، وظیفه شما این است که اگر راجع به اشخاص، افراد یا مسائلى که ارتباط به اشخاص و افراد پیدا مىکند، چیزى شنیدید که باز هم براى شما محقَّق و ثابت نیست، این را دهن به دهن نگردانید. چون مىشود شایعه و از قول پیغمبر اکرم، صلىاللَّهعلیهوآله، نقل شده است که فرمودهاند: «کَفَی المرءُ کِذْباً أنْ یحدثَ بِکُلّْ ما یَسْمَعُ» براى دروغگو بودن یک آدم همین کافى است که هر چه مىشنود، نقل کند. این است دیگر.
فرض بفرمائید که یک مرد سالم نجیبى کاسب این محل است. یک نفر مىآید مىگوید آقا خبر دارى چى شد؟ مىگویید، ها چى شده؟ مىگوید آره، جوادآقا مثلاً شکر قاچاق مىفروشد. خب شما مىگوئید نه بابا، او هم مىگوید نخیر اینجورى است. شما مىگوئید نه. آخر هم باور نمىکنید. بعد از او که جدا شدید، مىرسى به رفیقت، مىگویى آره فلانى آمده بود مىگفت جوادآقا شکر قاچاق مىفروشد. به دومى مىرسى، مىگویى شنیدم جوادآقا شکر قاچاق مىفروشد. دست سوم و چهارم و پنجم که رسید، مسلّم مىشود که جوادآقا شکر قاچاق مىفروشد. یعنى شما به دست خودتان، بدون سوء نیت، بدون دشمنى با جوادآقا یک جرمى را بار گردن یک مسلمانى انداختید!
شایعه را ضد انقلاب درست مىکند، افراد سادهلوح و بىتوجه آن را این جا آنجا منتقل مىکنند. مثل بلاتشبیه مگس که میکروب را از جایى به جاى دیگرى منتقل مىکند. گناه آن مگس از گناه آن میکروب مختصرى کمتر است؛ خیلى کمتر نیست.